فضائل امیر مؤمنان على(علیه السلام) از زبان دیگر خلفا
حدیث «طیر مشوى» دلیل تقدّم على(علیه السلام) در امر خلافت
قبل از بیان موضوع بحث لازم است به دو توضیح کوتاه در رابطه با عنوان فوق اشاره کنیم:
1 ـ به شرحى که حداقل 131 نفر از علماى سنى با ذکرسند آورده اند: در عصر پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) زن مسلمانى مرغ سرخ کرده اى را براى آن حضرت هدیه برد، پس پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) با اینکه معمولاً یکى از همسران و نیز خادم خانه اش انس بن مالک حضور داشتند ـ أمّا نظر به موقعیت على در پیشگاه خدا رغبت نکرد بدون او آن مرغ سرخ شده را تناول فرماید ـ شاید هم مى خواست از این رهگذر محبوبیت على را در نزد خدا به دیگران خاطر نشان فرماید. پس عرض کرد:
«أللّهمّ ائتنى بأحبِّ خلقک یأکل معى هذا الطّعام».
بار خدایا محبوب ترین آفریدگانت را بفرست تا با من در خوردن این مرغ هم غذا شود.
طولى نکشید على به در خانه پیامبر آمد، ولى انس با عذر تراشى در را باز نکرد و على را راه نداد تا دفعه سوم که على آمد ناگزیر در را به روى حضرتش باز نمود و بالاخره على وارد شد و در حالیکه پیامبر به انتظار او هنوز شروع به خوردن نکرده بود با وى هم غذا شد و عملاً دعاى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در حق على مستجاب و محبوب ترین خلق خدا بودنش به ظهور پیوست.(240)
2 ـ به شرحى که ادیب و مورّخ شهیر علاّمه ابن عبدربّه اندلسى (متوفاى 328 هـ ) و از آن پس محدّث عالیقدر شیعى مرحوم شیخ صدوق (متوفاى 381 هـ ) آورده اند مأمون به وزیر دربارش و قاضى القضاه دستگاهش یحیى بن اکثم امر کرد که چهل نفر از علماى برجسته سنى را به دربار احضار نماید تا در موضوع خلافت بعد از پیامبر و حق تقدّم على با آنها به بحث و مناظره پردازد.
این کار فرداى ان روز عملى شد و مأمون با استناد و احتجاج به تعدادى از ایات شریفه قرآن (که به اعتراف اهل تسنن در شأن امیر مؤمنان نازل گردیده) و احادیث وارده از ناحیه پیغمبر(صلى الله علیه وآله) در فضائل آن حضرت، پس از چند ساعت بحث و مجادله همه آنها را محکوم و همه آن چهل نفر اعتراف به حقانیّت و اولویت على و غاصب بودن خلفاى قبلى نموده و مجلس پایان یافت.
در این زمینه یکى از احادیث مورد استناد مأمون بر امر خلافت بعد از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) حدیث طیر مشوى و قضیه دعاى پیامبر بود که در این رابطه مأمون یکى از علماى بزرگ سنّى را بنام اسحاق بن ابراهیم بدینگونه مخاطب قرار داد:
اى اسحاق! آیا با نقل حدیث آشنا هستى؟
اسحاق: بلى.
مأمون: آیا از حدیث طیر مشوى خبر دارى؟
اسحاق: بلى.
مأمون: پس آن را براى من شرح ده.
اسحاق سراسر حدیث طیر را از آغاز تا انجام براى مأمون شرح داد.
مأمون: اى اسحاق اگر من در حالى با تو سخن مى گفتم که تو را مبرّاى از عناد و دشمنى با حق مى پنداشتم، اکنون حالت عناد و دشمنیت با حق بر من آشکار شد، و اضافه کرد: آیا این حدیث را صحیح مى دانى یا نه؟
اسحاق: بلى کسى آن را روایت نموده که نمى توان او را رد و تخطئه کرد.
مأمون: لازمه آنکه کسى یقین به صحت این حدیث داشته باشد، سپس کسى را افضل از على پندارد یکى از سه چیز است که باید بدان اعتراف کند، و آن سه چیز بدین قرار است:
1 ـ دعاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) مردود و غیر مستجاب گردید، و آمدن على و هم غذا شدنش با پیامبر ربطى به دعاى آن حضرت نداشته است.
2 ـ خداوند شخص افضل و بهترین خلقش را مى شناخت، ولى شخص غیر افضل و برخوردار از درجه نازل (یعنى على) در نزد او محبوب تر بود که دعاى پیامبر در حقّش مستجاب و او را فرستاد.
3 ـ خداوند افضل و محبوب ترین خلقش را نشناخت تا او را بفرستد، پس على را از روى ناشناسى و بى تفاوتى فرستاد.
اکنون اى اسحاق بگو کدام یک از این سه وجه را بیشتر دوست دارى و با آن موافقى که بدان اعتراف کنى؟ اسحاق ... ـ بخاطر آنکه قبولى هر یک خطا و بر خلاف ضوابط اسلامى است ـ در فکر فرو رفته و از پاسخ درمانده شد.
مأمون: اى اسحاق هیچ یک از سه فرض را مطرح مکن که هر سه باطل است و در صورت اعتراف به هر یک از این سه فرض، تو را وادار به توبه از باطل گوئى مى کنم، و اگر غیر از این سه توجیه براى حدیث، توجیه دیگرى بنظرت مى رسد بگو.
اسحاق: در این باره چیزى نمى دانم ... تا آخر متن مناظره.(241)
در پایان با اینکه اضافه بر آنچه بنظر رسید اعترافات گوناگونى از نامبردگان و دیگر خلفا در لابلاى مصادر مربوطه ذکر شده و مى توان به موضوع کتاب ادامه داد و به حجم آن افزود، اما بخاطر اختصار و کمى فرصت به همین مقدار اکتفا و وظیفه اتمام حجت ـ که خداوند با آیه شریفه: (قل فَللهِِ الحجَّهُ البالغه فلو شاء لهداکُم أجمعین)(242) آن را خاطرنشان فرموده ـ انجام گردید تا که قبول افتد و چه در نظر آید؟؟.
مهدى فقیه ایمانى
________________________________________________
(240) جهت آگاهى تفصیلى بر اسناد و مدارک حدیثى و تاریخى حدیث طیر و 8 جلد تألیفات اختصاصى درباره آن رجوع شود به جلد چهارم عبقات الانوار آیت الله میر حامد حسین لکهنوى و مقدمه این حقیر بر چاپ دوّم آن بوسیله مدرسه امام المهدى، قم در سال 1405 هـ .
(241) عقد الفرید ابن عبد ربّه، ج5 ، ص92 ـ 101 و در چاپ قدیم مصر، ج3، ص42 . عیون اخبار الرضا شیخ صدوق، ج2، ص185 ـ 200 . توضیحاً عین متن کامل مناظره مأمون با چهل نفر از علماى سنى ـ مندرج در عقد الفرید ـ بقلم اینجانب ترجمه و به یارى خدا در سال 1372 شمسى با مقدّمه کوتاهى و کمى پاورقى چاپ و انتشار یافت .
(242) انعام: 149/6 .
[ یکشنبه 91/5/22 ] [ 2:29 صبح ] [ جلال ]